دل نوشته‌های یک پسر تنها

به سراغ من اگر می‌آیید! نرم و آهسته بیایید!

دل نوشته‌های یک پسر تنها

به سراغ من اگر می‌آیید! نرم و آهسته بیایید!

و کجایی ... ؟

بهار قدم زنان به گرد دست های یخ زده ی ما می رسد

و

گرم می شویم ...

عطر شب بو به بوی باد و باران آمیخته است ...

و

 دستی یکپارچه شکوفه به شاخه های خشک سیب می کشد بهار ...

مست ... مست ... مست ...

و

من

دلم از این همه زیبایی بی تو گرفته است ...

و اگر خوب نگاه کنی

جای خالی قدم های تو پیداست ...

و

تو

در کدام کوچه باغ قدم میزنی ... ؟

بگو

آیا این بهار

می آیی ... ؟

 دلم گرفته است ...

و

بغض یخ زده ام

و

قندیل اشک هایم

بی حضور سبز تو

آب نمی شوند ...

و

حجم انتظار من

وسعت سبز تو را می خواهد ...

آقای من ...

نظرات 3 + ارسال نظر
[ بدون نام ] شنبه 25 اسفند 1386 ساعت 11:47 ب.ظ http://KAVOSHGAR.ORQ.IR

دوست عزیز وبلاگ زیبایی داری

کشکول شنبه 25 اسفند 1386 ساعت 11:48 ب.ظ http://kashkolans.blogsky.com/

دیداری آشنا تر از گل به گلاب؟!

بید مجنون یکشنبه 26 اسفند 1386 ساعت 01:03 ق.ظ http://from2008.blogsky.com

هرگز نمی آید
او هرگز نمی آید
چون آمدن مخصوص کسی است که رفته باشد
او همیشه در بین ما حاضر و ناظراست و این ماییم که او را نمی بینیم و نمیفهمیم و از درکش عاجزیم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد