دل نوشته‌های یک پسر تنها

به سراغ من اگر می‌آیید! نرم و آهسته بیایید!

دل نوشته‌های یک پسر تنها

به سراغ من اگر می‌آیید! نرم و آهسته بیایید!

تو خوشبختی

آیا سقفی بالای سرت هست؟

نانی برای خوردن

لباسی برای پوشیدن

و ساعتی برای خوابیدن داری؟ آری

نامی برای خوانده شدن

کتابی برای آموختن

و دانشی برای یاد دادن داری؟ آری

بدنی سالم برای برداشتن سبد یک پیرزن.

سقفی برای شاد کردن یک کودک

دهانی برای خندیدن و خنداندن داری؟ آری

لحظه‌ای برای حس کردن

قلبی برای دوست داشتن

و خدایی برای پرستیدن داری؟ آری

پس خوشبختی بسیار خوشبخت.

نظرات 4 + ارسال نظر
نجوای قلم پنج‌شنبه 3 بهمن 1387 ساعت 02:28 ب.ظ http://alijamaee.persianblog.ir

سلام
......خدا را هزاران بار شکر می کنم که هنوز می توانم سبد خستگی های مادربزرگ را بعد از سال ها تنهایی اش ، از کنج حیاط کاه گلی به کنار درخت پیر ببرم که شاید باز هم از تنور گرم اش بوی نرم احساس را آرامم وجودم کنم....هرچند تنها یادگاری او کنار طاقچه ،با لبخند فقط به من نگاه می کند....

آسمون پنج‌شنبه 3 بهمن 1387 ساعت 04:31 ب.ظ http://sibhayekal.blogfa.com

قابلی نداشت داداشی .

Amir شنبه 5 بهمن 1387 ساعت 02:43 ب.ظ http://www.reyshop.com/group.htm

با سلام

وبلاگ شما خیلی جالب بود
دوست داشتید تو گروه ما عضو شوید و در قرعه کشی ما شرکت کنید

http://www.Reyshop.ir
http://www.Reyshop.com
http://www.reyshop.com/group.htm

با تشکر

نجوای قلم پنج‌شنبه 10 بهمن 1387 ساعت 01:40 ب.ظ http://alijamaee.persianblog.ir

سلام
...باز یک جمعه دیگر هم آمد.....

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد