دل نوشته‌های یک پسر تنها

به سراغ من اگر می‌آیید! نرم و آهسته بیایید!

دل نوشته‌های یک پسر تنها

به سراغ من اگر می‌آیید! نرم و آهسته بیایید!

خدای من !!!

 

 

خوابیده بودم ؛

در خواب کتاب گذشته ام را باز کردم  

و روزهای سپری شده عمرم را برگ به برگ مرور کردم .  

به هر روزی که نگاه می کردم ، در کنارش دو جفت جای پا بود.  

یکی مال من و یکی مال خدا .  

جلوتر می رفتم و  

روزهای سپری شده ام را می دیدم .  

خاطرات خوب ، خاطرات بد ، زیباییها ، لبخندها ، شیرینیها ، مصیبت ها، ...  

همه و همه را می دیدم.

 اما دیدم در کنار بعضی برگها فقط یک جفت جای پا است .  

نگاه کردم ، همه سخت ترین روزهای زندگی ام بودند .  

روزهایی همراه با تلخی ها ، ترس ها ، درد ها، بیچارگی ها .

با ناراحتی به خدا گفتم :  

«روز اول تو به من قول دادی که هیچ گاه مرا تنها نمی گذاری .  

هیچ وقت مرا به حال خود رها نمی کنی  

و من با این اعتماد پذیرفتم که زندگی کنم .  

چگونه ،  

چگونه در این سخت ترین روزهای زندگی توانستی  

مرا با رنج ها ، مصیبت ها و دردمندی ها تنها رها کنی ؟ چگونه ؟»

 خداوند مهربانانه مرا نگاه کرد .  

لبخندی زد و گفت :  

« فرزندم !  

من به تو قول دادم که همراهت خواهم بود .  

در شب و روز ، در تلخی و شادی ، در گرفتاری و خوشبختی .

من به قول خود وفا کردم ،

هرگز تو را تنها نگذاشتم ،

هرگز تو را رها نکردم ،

حتی برای لحظه ای ،

آن جای پا که در آن روزهای سخت می بینی ،  

جای پای من است ،  

وقتی که تو را به دوش کشیده بودم !!!»

نظرات 5 + ارسال نظر
خاطرات یک نفر در جهان مردگان سه‌شنبه 3 شهریور 1388 ساعت 07:04 ب.ظ http://jahanedigar.blogfa.com

نمی دونم کی مردم...........

آبجی کوچیکه چهارشنبه 4 شهریور 1388 ساعت 07:24 ب.ظ

دلم برات تنگیده داداش کوچولو ....

نجوای قلم یکشنبه 8 شهریور 1388 ساعت 08:18 ق.ظ http://alijamaee.persianblog.ir

سلام
مرا نه سر نه سامان آفریدند
پریشانم پریشان آفریدند
پریشان خاطران رفتند درخاک
مرا از خاک ایشان آفریدند
..............
..............
..............

نجوای قلم دوشنبه 16 شهریور 1388 ساعت 03:31 ب.ظ http://alijamaee.persianblog.ir

سلام
خبرت هست که بی روی تو آرامم نیست
طاقت بار فراق ، این همه ایامم نیست
ساربانا خبر از دوست بیاور که مرا
خبر از دشمن و اندیشه بد گویان نیست
....مرد ....مرد.....مرد ...... باید که جفا بیند و منت دارد
نه بنالد که مرا طاقت بدگویان نیست.....
.......
هیچ کس را بر من از یاران مجلس دل نسوخت....
شمع می بینم که اشک اش می رود بر روی زرد......
و.......
هر که را دردی چو سعدی می گدازد ،‌ گو منال
چون دلارامش طبیبی می کند ، داروست درد....
مجدداَ سلام
شرمنده این روزها در حال له شدن هستم و از طرفی بلاگفا هم که باز نمی شود.......لطفا سلام من به http://www.sibhayekal.blogfa.com
برسانید!!!.....

مهشید چهارشنبه 8 آذر 1391 ساعت 01:16 ب.ظ http://happiness-is-a-choice.blogsky.com

عالیه وبلاگت...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد