دل نوشته‌های یک پسر تنها

به سراغ من اگر می‌آیید! نرم و آهسته بیایید!

دل نوشته‌های یک پسر تنها

به سراغ من اگر می‌آیید! نرم و آهسته بیایید!

حقیقت

 

مارسیا فریراس داستان مردی را به یاد می آورد که به سقراط نزدیک شد و گفت:

از آن جا که بسیار با شما دوست هستم  لازم است چیزی را بگویم!

سقراط گفت:

صبر کن! آیا سه آزمون را گذرانده ای؟ نخستین آزمون را انجام داده ای؟ آیا می دانی که آن چه به من می گویی حقیقت دارد؟

خوب...مطمئن نیستم اما شنیده ام که می گویند...

حکیم گفت:

پس آیا آزمون دوم را انجام داده ای؟ آزمون خوبی را. آیا گفته ی تو برای من خوب است؟

نه...کاملا برعکس...

اگر آزمون حقیقت و خوبی را انجام نداده ای پس حتما آزمون فایده را انجام داده ای. آن چه می خواهی برایم بگویی مفید است؟

مرد گفت: مفید؟ خوب مفید نیست.

فیلسوف با لبخند نتیجه گرفت:

اگر موضوع نه حقیقت دارد نه خوب است و نه مفید بهتر است خود را نگرانش نکنی.  

نظرات 4 + ارسال نظر
م یکشنبه 19 اسفند 1386 ساعت 09:24 ب.ظ http://smrb.blogsky.com

فعلن سکوت می کنیم! :)
;-)

ناب دوشنبه 20 اسفند 1386 ساعت 12:15 ق.ظ http://naab.blogfa.com

سلام دوست فلسفی من
خوبی؟

خانه ما دوشنبه 20 اسفند 1386 ساعت 02:25 ق.ظ http://paymanbadiyi.persianblog.ir

مفید ..خوب...درستی ..همه نسبی ست...مثل زندگی

بید مجنون دوشنبه 20 اسفند 1386 ساعت 11:21 ب.ظ http://from2008.blogsky.com

البته من اینو یه جور دیگه هم شنیدم که اون مرد میخواسته راجع به دوست سقراط بهش چیزی بگه که این جوابو میگیره
در ضمن میگن واسه همین کاراش بود که دست آخر زنش با نزدیکترین دوستش بهش خیانت کردن و اون نمیدونست
حالا راست و دروغش پای اونی که نوشته بود و منم خوندم ولی حتی اگه راستم نباشه نشون میده که این حرف سقراط (با تمام احترامی که براش قایلم) زیاد درست نبوده و هستن چیزایی که علی رغم نداشتن این سه شرط دونستنشون خالی از لطف نیست

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد