نوار قرمز غزه ! دهان زخم فلسطین !
ترا محاصره کردند چکمه های شیاطین
ترا محاصره کردند تا غریب بمیری
به این محاصره لعنت ، به این معامله نفرین
کدام صلح ؟ که نوزاد نارسی است به شیشه
و غزه مادر محزونی ایستاده به بالین
و هر شهید فلسطین ستارهای شد و پر زد
که این چنین شود ای غزه آسمان تو تزیین
نوار خون و گل اشک اگر نبود ، برادر !
نبود این همه رویای کودکان تو رنگین
کسی ز غزه پیامی به آسمان بفرستد
کمی نگاه کن ای ماه پشت ابر ، به پایین!
جهان به خواب زمستان و غزه - کودک فردا-
امید بسته به خورشید روزهای پس از این ...
محمد سعید میرزایی
شرم تان باد !
ای خداوندان قدرت !
بس کنید !
بس کنید از این همه ظلم قساوت ،
بس کنید !
ای نگهبانان آزادی !
نگهداران صلح!
ای جهان را لطفتان تا قعر دوزخ رهنمون!
سرب داغ است این که میبارید بر دلهای مردم ،
سرب داغ!
موج خون است این که میرانید بر آن
کشتی خودکامگی را
موج خون!
گر نه کورید و نه کر ، گر مسلسلهایتان یک لحظه ساکت میشوند ،
بشنوید و بنگرید:
بشنوید این وای مادرهای جان آزرده است
کاندرین شبهای وحشت سوگواری میکنند.
بشنوید این بانگ فرزندان مادر مرده است
کز ستمهای شما هر گوشه زاری میکنند.
بنگکرید این کشتزاران را ، که مزدورانتان
روز و شب ، با خون مردم ، آبیاری میکنند!
بنگرید این خلق عالم را ، که دندان بر جگر ،
دم به دم بیدادتان را
بردباری میکنند.
دستها از دستتان ای سنگ چشمان ، بر خداست
گر چه میدانم ،
آنچه بیداری ندارد ، خواب مرگ بی گناهان است و
وجدان شماست!
با تمام اشکهایم ، باز ، -نومیدانه-
خواهش میکنم
بس کنید!
بس کنید!
فکر مادرهای دلواپس کنید.
رحم بر این غنچههای نازک نورس کنید.
بس کنید!
فریدون مشیری
سلام
خیلی عالی و زیبا البته تکان دهنده بود موفق باشید و این احساس همدلی و همدردی شما قابل تقدیر است
موفق باشید
در ضمن لینک شما رو بالاتر از همه دوستان قرار دادم
ممنون بای
سلام
اشعار بسیار زیبا و مناسبی بودند. واقعا احساس رو برانگیخته میکنه
هر آنچه از دل برآید لاجرم بر دل نشیند
سپاس فراوان