بادبادک دلم
در اوج حقیرش بود
که نخش پاره شد
و بر بام خانه ی تو افتاد ...
تو آن را برداشتی
و به رشته ی بی انتهای عشق بستی
و به آسمان فرستادی ...
از تو دور میشوم شاید ،
اما در دست تو می مانم ...
مسیحا برزگر
سلام واقعا زیبا می نویسی قلمت توانا و زیبا بادموفق باشی
سلام
واقعا زیبا می نویسی قلمت توانا و زیبا باد
موفق باشی